ای صدای نفس من ای هنوز فریاد رس من یاد پرواز تو مونده در حصار قفس من ای هنوز همه کس من تو نباش دلواپس من عطر تن پوش تو داره تن داغ هوس من
جای هیچ دلواپسی نیست توی جاده ها کسی نیست پای رفتن اگه باشه واسه رفتن نفسی نیست تو برو که رفتن تو اگه از رو سادگی بود واسه من پای گذشتن از غبار زندگی بود
با وجودی که وجودم پر حس خواستنت بود اوج زیبایی لحظه لحظه های دیدنت بود با وجودی که نگاهت با دلم یاری نمی کرد دلم از ایثار احساس به تو خودداری نمی کرد منو با یک دل عاشق رفتی و ناکام گذاشتی توی این جنگل آهن بی کس و تنها گذاشتی