آقا خودش خوب می دونه که ما اونو از رودخونه درش آوردیم بیرون آوردیم آوردیمش توی خونه حالا پاشو حالی بکن برقص و خوشحالی بکن مانند ما شو بیشین و پاشو حالا که کبکت می خونه
اگه نرقصی می شینم عقده دل واز می کنم نیگا تو چشمات می کنم شکوه رو آغاز می کنم میگم حسن جغجغه رو نون بده و چایی بده میگم حالا در بیاره کفشتو دمپایی بده
آ.....ی ز هشیاران عالم هرکه را دیدم غمی داره اما......ن آ...ی آ...ی بزن بر طبل بی عاری که آن هم عالمی داره ها....ی جا.....ن آ...ی
آقا خودش خوب می دونه که ما اونو از رودخونه درش آوردیم بیرون آوردیم آوردیمش توی خونه حالا پاشو حالی بکن برقص و خوشحالی بکن مانند ما شو بیشین و پاشو حالا که کبکت می خونه
اگه نرقصی می شینم عقده دل واز می کنم نیگا تو چشمات می کنم شکوه رو آغاز می کنم میگم حسن جغجغه رو نون بده و چایی بده میگم حالا در بیاره کفشتو دمپایی بده