عصر پاییز زیر بارون خداحافظ رفتن تو چشم گریون خداحافظ باد پاییز تو رو می بُرد پشت مِه زیر رگبار من ویرون خداحافظ حالا مونده اون روز تو تقویمم زنده اما خاک خورده بی صدا روزی که عشق با تو می رفت پشت مِه پشت بارون توی شهر سایه ها سال های با تو بودن رفتند روزها رفت چیزی نموند از من بی تو پاییزه همه روزا همه برگا از نبودت قصه می گن سال های با تو بودن رفتند روزها رفت چیزی نموند از من بی تو پاییزه همه روزا همه برگا از نبودت قصه می گن