نمی دونم چرا وقتی با تواَم ، دل بهونه نداره گریه کنه هر زمونی صحبتت میون میاد ، از تو سینه دل می خواد ناله کنه نمی دونم چرا وقتی با تواَم ، دل بهونه نداره گریه کنه هر زمونی صحبتت میون میاد ، از تو سینه دل می خواد ناله کنه
می خواد آدم ها بدونند که دل تنهایی کشیده شب و روزش همین بود ، دل چقدر شکنجه دیده می خواد آدم ها بدونند که دل تنهایی کشیده شب و روزش همین بود ، دل چقدر شکنجه دیده
* * * * *
دل از قفس پریده ، جز سیاهی رنگی ندیده همه حرفهاش تو هستی ، دل از هرجا بریده تا به کی حسرت کشیدن ، دل به دنبالت دویدن توی تنهایی نشستن ، به سیاهی دل سپردن
می خواد آدم ها بدونند که دل تنهایی کشیده شب و روزش همین بود ، دل چقدر شکنجه دیده می خواد آدم ها بدونند که دل تنهایی کشیده شب و روزش همین بود ، دل چقدر شکنجه دیده
* * * * *
می خواد آدم ها بدونند که دل تنهایی کشیده شب و روزش همین بود ، دل چقدر شکنجه دیده می خواد آدم ها بدونند که دل تنهایی کشیده شب و روزش همین بود ، دل چقدر شکنجه دیده
می خواد آدم ها بدونند که دل تنهایی کشیده شب و روزش همین بود ، دل چقدر شکنجه دیده می خواد آدم ها بدونند که دل تنهایی کشیده شب و روزش همین بود ، دل چقدر شکنجه دیده