IranSong
>
Shahrzad Sepanlou
>
Daryaie

00:00
00:00



Lyrics of Daryaie Shahrzad Sepanlou

یک روز بلند آفتابی
در آبی بی کران دریا

امواج ترا به من رساندند
امواج ترانه بار تنها



چشمان تو رنگ آب بودند
آندم که ترا در آب دیدم

در غربت آن جهان بی شکل
گوئی که ترا به خواب دیدم



از تو تا من سکوت و حیرت
از من تا تو نگاه و تردید

ما را می خواند مرغی از دور
می خواند بباغ سبز خورشید



در ما تب تند بوسه می سوخت
ما تشنة خون شور بودیم

در زورق آب های لرزان
بازیچة عطر و نور بودیم



می زد, می زد, درون دریا
از دلهرة فرو کشیدن

امواج, امواج ناشکیبا
در طغیان بهم رسیدن



دستانت را دراز کردی
چون جریان های بی سرانجام

لب هایت با سلام بوسه
ویران گشتند روی لب هام



یک لحظه تمام آسمان را
در هاله ئی از بلور دیدم

خود را و ترا و زندگی را
در دایره های نور دیدم



گونی که نسیم داغ دوزخ
پیچید میان گیسوانم

چون قطره ئی از طلای سوزان
عشق تو چکید بر لبانم



آنگاه ز دوردست دریا
امواج بسوی ما خزیدند

بی آنکه مرا بخویش آرند
آرام ترا فرو کشیدند



پنداشتم آن زمان که عطری
باز از گل خواب ها تراوید

یا دست خیال من تنت را
از مرمر آب ها تراشید



پنداشتم آن زمان که رازیست
در زاری و هایهای دریا

شاید که مرا بخویش می خواند
در غربت خود, خدای دریا




Download Daryaie by Shahrzad Sepanlou By Shahrzad Sepanlou