Lyrics of dir zamanist Farman Fathalian
دیر زمانیست نخوابیده ام...
با دل بیدار تو را دیده ام
حال مرا نوبت پرواز شد...
هر نفسم نقطه آغاز شد
باور دنیایی دل بسته شد...
این دل دلسوخته وارسته شد
ساقی من جام شبم بر گرفت...
قصه مستی من از سر گرفت
شب شد و وقت سحر وباده شد...
ساقی من آمد و آماده شد
ساز سحر دست نوازش گرفت...
یاد تو با من سر سازش گرفت
کیست چنین می بردم سوی دوست...
می کشدم هر طرفی بوی دوست
وای که این عطر حضور تو بود...
عطر تو شاید ز عبور تو بود
دیر زمانیست نخوابیده ام...
با د بیدار تو را دیده ام