Lyrics of Ersiehayeh atefi Shakila
دراین دیار خسته کش دیگر بریده نفسم
هر چه تلاش می کنم به آرامش نمی رسم
در این دیار خسته کاش وجود من بیهوده شد
ارثیه های عاطفی این جا از من ربوده شد
روز نفس نفس زنان رو به سراب می روم
خشک گلو و تشنه لب به عشق آب می روم
شب که به خانه می رسم شکسته بال و خسته جان
در غم فردای دگر باز به خواب می روم
از تن خشک شاخ گل توقع جوانه نیست
اسب نفس بریده را طاقت تازیانه نیست
از گل چهره سوخته طراوتی طلب نکن
برای رفع تشنگی تکیه به تشنه لب نکن
فرشته نجات من دیر به ما رسیده ای
کهنه شده است زخم ما کوشش بی سبب نکن