خیلی عزیزی واسه من ای که به قلبم جون دادی وقتی اسیر شب بودم صبحو به من نشون دادی کدوم غروب نشونی داد شب از کدوم جاده میای از عاشقای رهگذر نشونی منو میخوای وقتی صدای من نبود کدوم صدا در تو نشست کدوم ستاره پر کشید تو چشمای تو نتفه بست غریبه ای اما دلم برای تو پر میزنه از شوق پیدا کردنت اسمتو فریاد میزنه ای غریبه خوش اومدی به جشن ساده ی دلم بیا که من به لحظه هات یه رنگ تازه میزنم