توی تقویم می نویسم تا بمونه یادگاری روز تلخ عاشقی بود گفتی که دوستم نداری میچکه قطره ی اشکم روی این جمله ی آخر حتی این قلم نداره این شکست تلخ و باور میگذره ماهی و تاریخ اما من پر از دروغم هر کی که حالم و میپرسه به دروغ میگم که خوبم
نمی خوام کسی بفهمه با پریدنت شکستم رفتی و تنهای تنها با خیال تو نشستم با خیال تو نشستم
توی تقویم می نویسم بدجوری که عاشقم کرد دیگه خورشیدی ندارم واسه این روزای دلسرد واسه این روزای دلسرد
ولی تو توی که رفتی حرمت عشق و شکستی روی التماس چشمام چشمای نازت و بستی
تقویم از اسم تو پر شد اما جات خالیه اینجا منم و خاطره ی تو منم و قصه ی فردا منم و قصه ی فردا
نمی خوام کسی بفهمه با پریدنت شکستم رفتی و تنهای تنها با خیال تو نشستم با خیال تو نشستم
توی تقویم می نویسم بدجوری که عاشقم کرد دیگه خورشیدی ندارم واسه این روزای دلسرد واسه این روزای دلسرد
ولی تو توی که رفتی حرمت عشق و شکستی روی التماس چشمام چشمای نازت و بستی
تقویم از اسم تو پر شد اما جات خالیه اینجا منم و خاطره ی تو منم و قصه ی فردا منم و قصه ی فردا