Lyrics of Ghesseyeh Shab Hossein Zaman
وقتی که شب تو کوچه هاست
پنجره قاب غصه هاست
چشم زمین منتظره
مرگ تموم لحظه هاست
وقتی رو پلک سایه ظلمت رد میشه
آینه قلبش میگیره، زندونیه ابد میشه
اگه بازم شب بباره
آینه طاقت نداره
حسرت فردا رو لبش
مهر سکوتُ میذاره
قصه شب بی انتهاست
قصه گرگ و بره هاست
سیاهای و سکوت شب
مرگ صداست مرگ صداست
غربت ما شروع میشه
مرگ دلا شروع میشه
گم میشه راه آسمون
قهر خدا شروع میشه
پنجره ها بسته چرا
حنجره ها خسته چرا
وقت نماز عاشقی
سکوت گلدسته چرا
اگه بازم شب بباره
آینه طاقت نداره
حسرت فردا رو لبش
مهر سکوتُ میذاره
قصه شب بی انتهاست
قصه گرگ و بره هاست
سیاهای و سکوت شب
مرگ صداست مرگ صداست
چشمای تو فانوس شب
پر از ستاره لب به لب
دست تو با موج نسیم
می شکنه التهاب شب
خزون خزون بی کسی پر
شبهای دلواپسی پر
وقت اذون توی سحر
داغ دل اطلسی پر