دو قزل آلای عاشق تو یه رودخونه سردیم که تو سرمای زمستون پی یک خونه می گردیم حالا دیگه جون گرفتیم توی سرمای زمستون سرنوشت ما همینه دیگه از شما چه پنهون روبرومون اگه دریاست ولی ما عاشق رودیم عاشق رودخونه های زیر گنبد کبودیم قزل آلاهای عاشق همیشه در تب و در تاب میدون این ور و اون ور بر خلاف جهت آب دلمون به عشق گرمه هوا گرچه خیلی سرده عشق اگه یه روز نباشه واسه ی ما خیلی درده تو دلا عشق اگه باشه سرد و گرم معنا نداره زندگی خیلی قشنگه برکه و دریا نداره