Lyrics of Hamzad Satar
اون مث فرصت دیدن واسهءچشمای بستم
مث یه جاده خلوت پیش این پاهای خستم
مث خونه توی رگ هام هوس خنده به لب هام
اون مث وسوسه عشق توی بیداری و رویام
روز و شب با من اون مثل یه همزاد
با لب بسته من می کشه فریاد
گاهی ابره واسه بارون واسه آهو مث صحرا
گاهی آروم مث برکه گاهی سرکش مث دریا
گاهی من گریزون از اون گاهی اون گریزون از من
روز و شب با من اون مثل یه همزاد
با لب بسته من می کشه فریاد
اون مث فکر رهایی یا مث شور یه آواز
اون مث عشق یه فریاد یا مث شوق یه پرواز
توی بال هر پرنده توی خشم موج دریا
تو غرور سبز جنگل توی رعد آسمونها
روز و شب با من اون مثل یه همزاد
با لب بسته من می کشه فریاد