IranSong
>
Abdi Behroozanfar
>
Mostafa

00:00
00:00



Lyrics of Mostafa Abdi Behroozanfar


یه لحظه بودیم
یه لحظه نبودیم
یه قصه داشتیم اما نبودیم
یکی بودیم یکی نبودیم
یک عمر
صحبت از مدرسه بود شب پیش
قیل و قالی که در آن چشم نخفت تا دم صبح
صحبت از مشق و کتاب و بازی
خشم استاد وآن ترکه خیس
کف دستی سرخ چون نازک گل
راستی یادت هست که در بیخبری سکه ای گم کردم
چقدر تلخ
که شیرنی وآجیل چو گنجشک پرید از کف دست
حسرتی ماند که چون بر باد رفت از یادم
حسرت کودکیم را که رفت و نیامد هرگز



Download Mostafa By Abdi Behroozanfar