Lyrics of Sabr Mohsen Yahaghi
لمسم کن دوباره بذار چشمات ببینند عاشقت موندم
ببین چه داغون تنم را تا نوازش دستات کشوندم
صدام میلرزه از بغضم تمام زندگیم صبر شد
برای زندگی با صبر توان من همین قدر شد
همین قدر که در من امیدواری به تو زنده ست
امید زندگیم برگرد به من برگشتنت سادست
من اینجا خسته و دلتنگ در نبرد با این همه سختی
شاید بیهوده صبر کردم تو با جدایی خوشبختی
شاید من فکر تو نیستم که اصرار میکنم این قدر
ببخش خسته شدی اما منو تنها نذار با صبر
درکم کن دوباره بذار از عشق تو درمان بگیرم
نوازش کن تن خستم تا با این اشتیاق پایان بگیرم
صدام میلرزه از بغضم تمام زندگیم صبر شد
برای زندگی با صبر توان من همین قدر شد
همین قدر که تموم شد عشق با دست تو تو دست من
چه حسی داره این پایان به دست تو شکست من