Lyrics of Yeki Bood Yeki Nabood Amin Fayaz
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود
یه جوون خسته بود که دلش شکسته بود
مثل بارون بهار زار و زار گریه می کرد
گاهی دست خسته شو به سوی خدا می کرد
که ای خدای مهربون خالق هفت آسمون
اونو بی وفا نکن از دلم جدا نکن
بگیر دست خستمو تو منو رها نکن
رها نکن رها نکنرها نکن
بگو آخه تا به کی باید بشینم سر راهش
بشینم تا اون بیاد که بشنوم صدای پاش
مگه اون نمیدونه ;که دلمپریشونه
نمیاد که تا از چشام غم عشقو بخونه
کلاغ ها از آسمون میرن به سوی لونشون
دسته های چلچله میرن تا آشیونشون
ولی من بدون اون چی بگم کجا برم
با یه قلب نا امید هنوزم منتظرم
هنوزممنتظرم
که ای خدای مهربون خالق هفت آسمون
اونو بی وفا نکن از دلم جدا نکن
بگیر دست خستمو تو منو رها نکن
رها نکن رها نکنرها نکن
بگو آخه تا به کی ......