اگه من مثل یه فریاد می شکنم تو سکوت خسته چشمای تو اگه زخمی تن غرور من باز همیشه مرهم دستای تو فاصله نیست بین نگات با غربت چشمای من با تو همیشه آشناست قصه گوی شبای من
با تو اولین نگات با تو آخرین صدات با تو ای هیشه عاشق ای همیشه آشنا یه نفس با من بمون تو غم این لحظه ها تو بمون همیشه با من ای تو تنها آشنا
با تو همیشه بودنم عادت از تو گفتنه با تو یه پرواز دیگه به آسمون رسیدنه