هیچکی مثل تو نبود که از ما باشه شبِ تنهایی و غربت با ما باشه هیچکی مثل تو نیومد که بتونه مرحمِ زخمِ تمومِ غمها باشه هیچکی مثل تو نبود حتی ستاره آسمونی باشه وُ تو شب بباره آسمونی باشه وُ تو شب بباره رنگِ چشمات رنگِ سبزِ مهربونی تو نفسهات یه هوای آسمونی قصه هات ، قصه ای از مهر و وفا بود تو صدات یه حسِ گرم و آشنا بود هیچکی مثل تو نبود حتی ستاره آسمونی باشه وُ تو شب بباره آسمونی باشه وُ تو شب بباره تو کی بودی وقتی لبهات خنده میکرد گُلای وا شده روُ شرمنده میکرد تو کی بودی که صدات وقتی می یومد دلِ افسردهِ ما رو زنده می کرد نه پری بودی نه از جنسِ پریزاد نه یه بوته یاسمن ، نه سرو آزاد تو خودِ ما بودی ، اما بهتر از ما بهتر از رابطه ً گرمِ دو همزاد هیچکی مثل تو نبود حتی ستاره آسمونی باشه وُ تو شب بباره