الهی که یه عمر عذاب ببینیمنو دیگه مگربه خواب ببینیگمون نکن دیگه برای عشقت بازم منو خونه خراب ببینی انگار نه انگار که نگاری داشتم مثل تویار بی وفائی داشتمانگار نه انگار ای دل انگار نه انگار اگه دلم بهونتو بگیره یا که سراغ خونتو بگیره من اونو از تو سینهدر می آرم به جای دل یه تخته سنگ می ذارمانگار نه انگار که نگاری داشتم مثل تویار بی وفائی داشتمانگار نه انگار ای دل انگار نه انگا وعده فردا رو شنیدن بسه در پی آرزودویدن بسه به انتظار وصل نشستن وهای های گریه کردن بسه
شعر و آهنگ این ترانه در دستگاه دشتی از استاد فیروز برنجیان است که اکنون از وی با نام بابک رادمنش یاد می گردد