متن آهنگ ای بی خبران هایده
ای بی خبران
در عهد ما ای بی خبرانعیش و نوش عمر گذران
شور و حال آشفته سرانعزم گرم صاحبنظران
کو کو
در جمع ما ای همسفرانداغ و درد صاحب هنران
راه و رسم روشن بصرانآه و اشک خونین جگران
کو کو
دلها سرد و جان پر درد و
جهان ز گرمی افتادهسری نمانده آزاده
نی زن بی نیساقی بی می
عزم گرم صاحبنظرانآه و اشک خونین جگران
کو کو
شراب و شعر و آهنگینمیزند به دل چنگی
صفای چشمه سارینمانده در بهاری
نشاط روز و شب رفتهز چهره ها طرب رفته
به کار باده نوشان نمانده اعتباری
جهان ز گرمی افتادهسری نمانده آزاده
نی زن بی نیساقی بی می
عزم گرم صاحبنظرانآه و اشک خونین جگران
کو کو