ای عشق همه بهانه از توست من خامشم این ترانه از توست آن بانگ بلند صبحگاهی وین زمزمه شبانه از توست من انده خویش را ندانم این گریه بی بهانه از توست ای آتش جان پاکبازان در خرمن دل زبانه از توست کشتی مرا چه بیم دریا توفان ز تو و کرانه از توست می را چه اثر به پیش چشمت کین مستی شادمانه از توست من می گذرم خموش و گمنام آوازه جاودانه از توست چون سایه مرا ز خاک برگیر کین جا سر و آستانه از توست