بی وفا آی بی وفادگرسراغ مانمی آیی چراهرزمان دروعدةامروزوفردایی چرا سخت خودرادردلم جاکرده ای امابگو گردلت جای دگربنداست این جایی چرا چرا بی وفا آی بی وفادگرسراغ مانمی آیی چراهرزمان دروعده امروزوفردایی چرا دفترشعرمرابهرکه ازبرکرده ای دفتر شعرمرابهرکه ازبرکرده ای عاشقی تو پس بگوید گاه شیدایی چراروزاگه ازچشم من خودراتوپنهان می کنی روزاگه ازچشم من خودراتوپنهان می کنی شب به رویاهای من تا صبح پنداری چرا شب شبه شعراست وشوروشادی وشمع وشراب جمع ماجمع است وتنهای تنهایی چرا شب شبه شعر است وشوروشادی وشمع وشراب جمع ماجمع است وتنهای تنهایی چرا بی وفاآی بی وفا دگرسراغ مانمی آیی چرا هرزمان دروعدة امروزوفردایی چرا