یه عمره خواب می بینم که جاده زیر پاهامه یه عمره رفتن از اینجا تمام وقت رویامه یه عمره منتظر موندن غم امروز و فردامه نه تقدیرم عوض میشه نه رفتن قد پامه
خسته ام من از این درد از این حسرت که باهامه که این چنین درگیر رویاتم حضورت اوج شعرامه خسته ام من از این درد از این حسرت که باهامه که این چنین درگیر رویاتم حضورت اوج شعرامه
ببین این همه دیوارو که بین من و دنیامه دوباره فصل تنهایی همیشه روی موهامه یه عمره منتظر موندن غم امروز و فردامه فقط می بینم اون روزو که دستات تو دستامه