متن آهنگ خاطره احمد شاملو
شب
سراسر
زنجیر زنجره بود
تا سحر،
سحرگه
بهناگاه با قُشَعْریرهی درد
در لطمهی جان ما
جنگل
از خواب واگشود
مژگان ِ حیران ِ مرگاش را
پلک آشفتهی برگاش را،
و نعرهی اُزگَل ِ ارّهی زنجیری
سرخ
بر سبزیی نگران ِ دره
فروریخت.
تا به کسالت زرد تابستان پناه آریم
دلشکسته
بهترک کوه گفتیم
آهنگساز : مرتضی حنانه
ترانه سرا : احمد شاملو