آخرش از عشق وطن ، همین روزها دق می کنم وصیت عاشقیمو ، پیش تو عاشق می کنم خاکمو بردار و ببر ، تو خاک مرز پر گوهر بگو تصدق سرش ، بریز هوا ، صبح سحر بگو بیاین نگاش کنین ، مرده اش اومده از سفر اینه سزای عاشقی ، زنده و مرده اش در به در زنده و مرده اش در به در
آخرش از عشق وطن ، همین روزها دق می کنم وصیت عاشقیمو ، پیش تو عاشق می کنم
خاکم و بردار و ببر ببر بریز رو قله ی دماوند ، تو قلعه ی دیو سپید در بند ببر بریز خوب و عزیز اون جا که موی مادرم تو خاکه ، بهش بگو که پیر پای در بند
خاطر خواهات قشون قشون ، هزار هزار ، به عشق تو زنده فقط تو روزگار می خوام یک شب گریه کنم تا صبح باز ، از ته دل بگم وطن وطن باز از ته دل بگم وطن وطن باز
آخرش از عشق وطن ، همین روزها دق می کنم وصیت عاشقیمو ، پیش تو عاشق می کنم خاکمو بردار و ببر ، تو خاک مرز پر گوهر بگو تصدق سرش ، بریز هوا ، صبح سحر