متن آهنگ خدایا شکیلا
خدایا دل بلا بی دل بلا بی
گنه چشمون اسیر و مبتلا بی
اگر چشمام نبینن روی خوبان
چه دونه دل که خوبان در کجا بی
خوشا آن دل که از خود بی خبر بی
ندونه در سفر یا در حضر بی
به دشت و کوه و صحرا همچو مجنون
پی لیلی دوان با چشم تر بی
اگر دردم یکی بودی چه بودی
وگر غم اندکی بودی چه بودی
به بالینم طبیبی یا حبیبی
از این هر دو یکی بودی چه بودی
دریغا از غم و درد جدایی
به چشمانم نمونده روشنایی
گرفتارم به دام غربت و هجر
نه یار و همدمی نه آشنایی
سر راهت نشینم تا بیایی
در شادی به روی من گشایی
شود روزی به روز من نشینی
که تا بینی چه سخته بی وفایی
آهنگساز : بابک افشار
ترانه سرا : بابا طاهر