متن آهنگ خزان شهرام ناظری
درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس
آنچنان در هوای خاک درش
می رود آب دیده ام که مپرس
گشته ام در جهان و آخر کار
دلبری برگزیده ام که مپرس
سوی من لب چه می گزی که مگوی
لب لعلی گزیده ام که مپرس
بی تو در کلبه گدایی خویش
رنجهایی کشیده ام که مپرس