دل من ترسو شده چو گل بی بو شده یار یکدونه من با دلم قهره و رفته و دور شده دوباره وقت بهار موسم دیدن یار میاد اون با دل زار میاره طلا و جواهر یادگار نگین بهش که اون و می پرستم توی شرجی توی گرما فکرش هستم میزنم دلم رو به دریا امشب بهش می گم که من عاشقم هستم یار من قهرمان شط و آیه واسه دیدار روش دلم بی تابه او ناخدای با خدای عشقه میگه بوسه عشق والا ثواب