متن آهنگ رسوای رسوا رضا رویگری
امشب به کویت آمدم(2)
دانم که در وا می کنی
رحمی به این خونین دل رسوای رسوا می کنی(2)
لیلای من باشد عیان(2)
در هر زمان در هر مکان
زاهد چرا بهر عیان
هی لا و الا می کنی(2)
******
گل در میان خارها(2)
دامان خود سازد رها
بیهوده ای بلبل چرا(2)
یک عمر و غوغا می کنی(3)
*****
آشفته با زاری نکن
ای دزد مادرزاده دل
صد حلقه می پیچی به هم(2)
تا یک گرهوا می کنی
آهنگساز : رضا رویگری
تنظیم کننده : بابک شهرکی
ترانه سرا : ارفع کرمانی