از برت دامن کشان ، رفتم ای نامهربان از من آزرده دل ، کی دگر بینی نشان رفتم که رفتم ، رفتم که رفتم
از برت دامن کشان ، رفتم ای نامهربان از من آزرده دل ، کی دگر بینی نشان رفتم که رفتم ، رفتم که رفتم
از من دیوانه بگذر ، بگذر ای جانانه بگذر هر چه بودی ، هر چه بودم ، بی خبر رفتم که رفتم رفتم که رفتم
شمع بزم دیگران شو ، جام دست این و آن شو هر چه بودی ، هر چه بودم ، بی وفا رفتم که رفتم رفتم که رفتم
بعد از این بعد از این کن فراموشم که رفتم دیگر از دست تو می نمی نوشم که مستم با دل دیر آشنا ، گشتم از دامت راه بی وفا ، بی وفا ، بی وفا رفتم که رفتم رفتم که رفتم
بعد از این بعد از این کن فراموشم که رفتم دیگر از دست تو می نمی نوشم که مستم با دل دیر آشنا ، گشتم از دامت راه بی وفا ، بی وفا ، بی وفا رفتم که رفتم رفتم که رفتم