رو سر بنه به بالین تنها مرا مرا رها کن ترک من خراب شب گرد مبتلا کن ماییم و موج سودا شب تا به روز به روز و تنها خواهی بیا ببخشا خواهی برو برو برو جفا کن خواهی برو جفا کن، خواهی برو جفا کن
دلا غافل ز سبحان ز سبحانی چه حاصل؟ اسیر نفس و شیطانی چه حاصل؟ تو که ناخوانده ای علم، علم علم سماوات تو که نابرده ای ره، ره در خرابات تو قدر خود نمی دان، نمی دانی دانی چه حاصل؟ تو قدر خود نمی دان، نمی دانی چه حاصل؟
ماییم و آب دیده، در کنج غم خزیده وز آب دیده ما این سنگ آسیا کن بر شاه خوب رویان واجب وفا نباشد ای زردروی عاشِِِِق، تو صبر کن وفا کن تو صبر کن وفا کن، تو صبر کن وفا کن، صبر کن وفا کن
ماییم و آب دیده، در کنج غم خزیده وز آب دیده ما این سنگ آسیا کن بر شاه خوب رویان واجب وفا نباشد ای زردروی عاشِِِِق، تو صبر کن وفا کن تو صبر کن وفا کن، تو صبر کن وفا کن، تو صبر کن وفا کن
At nights, cities lit up Gypsy women talk to mother People are strangers, when youre a stranger Faces look ugly when youre alone when youre alone when youre alone when youre alone when youre alone when youre alone when youre alone when youre alone when youre alone
[ترجمه] [شبها شهرها روشن میشوند زنان کولی با مادر صحبت میکنند مردم غریبه اند وقتی تو غریبه ای چهرهها زشت به نظر میرسند وقتی تو تنهایی وقتی تو تنهایی]