زهی عشق ، زهی عشق که ما راست خدایا چه نغز است و چه خوب است و چه زیباست خدایا چه گرمیم ، چه گرمیم از این عشق چو خورشید چه پنهان و چه پنهان و چه پیداست خدایا فرو ریخت ، فرو بیخت شهنشاه سواران زهی گرد ، زهی گرد که برخاست خدایا فتادیم ، فتادیم بدان سان که نخیزیم ندانیم ، ندانیم چه غوغاست خدایا نه دامی است نه رنجیر ، همه بسته چراییم؟ چه بند است ، چه زنجیر که بر پاست خدایا؟ زهی عشق ، زهی عشق که ما راست خدایا چه نغز است و چه خوب است و چه زیباست خدایا چه گرمیم ، چه گرمیم از این عشق چو خورشید چه پنهان و چه پنهان و چه پیداست خدایا