مهربانم به من بگو سفر بخیر برای من دعا کن ای همیشه پناه من تو راهت و ز راه من جدا کن نازنینم از این که هست شکسته تن نبوده ام زمانی میروم من شکسته دل از آشیانه مرا به من رها کن عشق تو تو قلبم تنها عشق زمین بود من باید می رفتم چون سرنوشتم این بود با عشق و احساس من بازی نکن عزیزم قلبت رو با مرگ من رازی نکن عزیزم ای مهربان عاشق ای قصه گوی هستی ای تو بهانه من از گریه های مستی
بر لب خدا نگهدار در دل امید دیدار اشکم رو از بونه هات با دست خسته بردار من میروم عزیزم عاشق تر از همیشه یاد تو از دل من هرگز جدا نمیشه