تو رفتی غنچه خونین دل ز بیداد سفر شد ستاره گریه کرد و آسمون ابری و تر شد سفر شعر جدایی,سفر آغاز غربت,نگاه سرد جاده,پره از راز غربت! هنوزم جاده ها در پی تو رهسپارند,نیستان در نیستان از این غم ناله دارد سفر یعنی که رفتن,گسستن تا رسیدن,تو موجی از هیاهو تو رو تنها شنیدن ز خوابت فکر سفر باش به نور حضرت عشق,بسوزون سایه هارو حضور حضرت عشق...