دکلمه: عارف من اینجا در کنار صخره ای هستم که روی آن نوشتی تا ابد با تو هستم ولی اکنون که باد و باران آن را پاک کرده جز تو ای دریا ندارم شاهدی جز تو و آن مرد قایقران که میخواند هم اکنون
ترانه صدای موج سرگردانصدای مرد قایقران صدای بوسه پاروو هر موجی گلی خودرو شبی از بوسه ها رنگینشب فرهاد شب شیرین دو چشم تو تماشاییچه آوازی چه دریایی شب یلدای بوسیدنو من با تو و تو با من
شب دیگر شب غمهاتو دور از من و من تنها شب از گریه باشیدننه من با تو نه تو با من نه من با تو