از من نپرس علت شعرهای خونین را
از من نپرس چراییِ پیشانی پُر چین را
از من نپرس کار روی کودکی ام را
شَکوه کردنِ در شعر
دونِ شأنِ صدای من است
من آمدهام تا پرندهی درد درونِ شانههای سوراخم خانه کند
تا روحِ عجیبِ عروسهای مرده در حجله
تا واو واژن زن های اخته ی کردستان
تا زخمهای سیاه جغلان در مرداب
با زانوان شکسته ی مهدی در کلانتری
و گوش های چرکین ممد دماغ
تریاک کجاست در کومهی عمو
ماهی سفید بوبون و کش بیگیر مره
با صد کیلو مهردادِ حبس ابد
آی تی او قد ره
کشیدند روی دار
زنها که شیون از به خدا بیگناه گردن از طناب پیله آبای
شلوار شاش خیس و خون و گلاب و دمپایی تنها
مادر بمیرد این شیوهی شیون زدن ترسیدم
من بچه بودم ارتفاع همیشه بلندای دار بود
با شصت کیلو که منم چک خورده چاک خورده خواهران بزرگم
رازین چوب ام پنهان میان استخوان هایم
شعار شعار شعار کثافت
زانو بزن که ساحت قدسی شعر
زانو بزن بگو و بخور قسم شغال های مدافع جنس های جدید را