وقتی تو نیستی دلِ من دریایی از بهانست چشمای من بارونیِ ابرای بیکرانست وقتی تو نیستی ساز دل خاموش و سوت و کوره دروازه های شهر عشق زنجیر و بی عبوره وقتی به رنگِ عاطفه ، نقش سفر کشیدی با ، بالِ خورشیدیِ عشق همچون سفر دمیدی وقتی رسیدی چشمه ها جاری شدن از ترانه رنگِ کبودِ با غچه ها شد، مخملِ جوانه تو با منی , تو با منی, اگه زمن جدایی صدات هنوز تو گوشمهِ اگر چه بی صدایی تو این شبایِ بی کسی وقتی بدادم میرسی تو خلوتِ سبزهِ خیال دور می شَم از دلواپسی چیزی که از تو مونده بر جا یه سفرهً بهانست یه پنجره، یه باغِ عشق یه آسمون ستارست وقتی میخوام عکس تو رو رو آینه بذارم اشکام تو آینه میگن دیگه تو رو ندارم اشکام تو آینه میگن دیگه تو رو ندارم تو با منی , تو با منی, اگر زمن جدایی صدات هنوز تو گوشمهِ اگر چه بی صدایی