ایران ترانه
>
فروغ فرخزاد
>
آهنگ فتح باغ

00:00
00:00



متن آهنگ فتح باغ فروغ فرخزاد

آن کلاغی که پرید

از فراز سر ما

و فرو رفت در اندیشة آشفتة ابری ولگرد

و صدایش همچون نیزة کوتاهی، پهنای افق را پیمود

خبر ما را با خود خواهد برد به شهر



همه می دانند

همه می دانند

که من و تو از آن روزنة سر عبوس

باغ را دیدیم

و از آن شاخة بازیگر دور از دست

سیب را چیدیم



همه می ترسند

همه می ترسند، اما من و تو

به چراغ و آب و آینه پیوستیم

و نترسیدیم



سخن از پیوند سست دو نام

و همآغوشی در اوراق کهنة یک دفتر نیست

سخن از گیسوی خوشبخت منست

با شقایق های سوختة بوسة تو

و صمیمیت تن هامان، در طراری

و درخشیدن عریانیمان

مثل فلس ماهی ها در آب

سخن از زندگی نقره ای آوازیست

که، سحرگاهان فوارة کوچک می خواند



ما در آن جنگل سبز سیال

شبی از خرگوشان وحشی

و در آن دریای مضطرب خونسرد

از صدف های پر از مروارید

و در آن کوه غریب فاتح

از عقابان جوان پرسیدیم

که چه باید کرد؟



همه می دانند

همه می دانند

ما به خواب سرد و ساکت سیمرغان، ره یافته ایم

ما حقیقت را در باغچه پیدا کردیم

در نگاه شرم آگین گلی گمنام

و بقا را در یک لحظة نامحدود

که دو خورشید به هم خیره شدند



سخن از پچ پچ ترسانی در ظلمت نیست

سخن از روزست و پنجره های باز

و هوای تازه

و اجاقی که در آن اشیإ بیهده می سوزند

و زمینی که ز کشتی دیگر بارور است

و تولد و تکامل و غرور

سخن از دستان عاشق ماست

که پلی از پیغام عطر و نور و نسیم

بر فراز شب ها ساخته اند



به چمنزار بیا

به چمنزار بزرگ

و صدایم کن، از پشت نفس های گل ابریشم

همچنان آهو که جفتش را



پرده ها از بغضی پنهانی سرشارند

و کبوترهای معصوم

از بلندی های برج سپید خود

به زمین می نگرند




دانلود آهنگ فتح باغ فروغ فرخزاد


Download Fatheh Bagh By Foroogh Farrokhzad