وقتی به سفر رفتی دریای غزل خشکید باغ قصه پرپر شد آسمان فرو بارید وقتی به سفر رفتی وقتی به سفر رفتی گریه عادت شب شد هر پنجره ظلمت شد غم حکایت شب شد وقتی به سفر رفتی دنیا متوقف شد وقتی که سفر کردی هر لحظه و در هرجا من منتظرم اما شاید که تو برگردی
وقتی که تو برگردی خانه می شود بیدار گل می کند از دیدار خار سر هر دیوار وقتی که تو برگردی ای عزیز بی تکرار من جوانه خواهم زد می رسد بهار انگار وقتی که تو برگردی وقتی که تو برگردی جان تازه می گیرم بیهوده نمی مانم بیهوده نمی میرم وقتی که تو برگردی وقتی که تو برگردی
وقتی که تو برگردی جان تازه می گیرم بیهوده نمی مانم بیهوده نمی میرم وقتی که تو برگردی دنیا متوقف شد وقتی که سفر کردی هر لحظه و در هرجا من منتظرم اما شاید که تو برگردی