ما ظاهرا رفیقان . بس نارفیق بودیم هر پشت اعتمادی زخمی به خنجر کردیم . رخمی به خنجر کردیم هر سینه رفیقی با تیغ کین دریدیم خودکرده ها چه آسان . نسبت به داور کردیم . نسبت به داور کردیم هر جایی هوس را تا خواهشی بر آریم اسکندران ملکی . صحرای محشر کردیم با زورقی شکسته پارو به آب دادیم چشمان مادران را دریای احمر کردیم حالا چه مانده بر جا جز مشت خاطراتی در خاطری شکسته . اسمی که از بر کردیم حالا چه مانده بر جا جز مشت خاطراتی در خاطری شکسته . اسمی که از بر کردیم ما خون عاشقان را در لاله ها شکستیم بر حجله های آنان . آن لاله زیور کردیم . آن لاله زیور کردیم با خون آن دلیران آسان وضو گرفتیم در جام شهد دوستان زهر مکرر کردیم . زهر مکرر کردیم هر جایی هوس را تا خواهشی بر آریم اسکندران ملکی . صحرای محشر کردیم با زورقی شکسته پارو به آب دادیم چشمان مادران را دریای احمر کردیم حالا چه مانده بر جا جز مشت خاطراتی در خاطری شکسته . اسمی که از بر کردیم حالا چه مانده بر جا جز مشت خاطراتی در خاطری شکسته . اسمی که از بر کردیم