مثل ابر دلم گرفته مثل بارون خیس ِ خیسم یه قلم دستم گرفتم گریه هام و می نویسم تن به هر راهی سپردم به تو اما نرسیدم از نگاه خسته ی من دیگه پیداست که بُریدم بُرو ای رفتنی من لحظه هاتو نده از دست من ِ آشناترینت دیگه فردا یه غریبه ست این قراره روزگاره تو یه آرزو بمونی جون ِ دل کندن ندارم تو برو شاید بتونی
اولین واژه از لبهام اما آخرین کلامه این خداحافظی من ظاهرش مثل سلامِ خط پایان من و تو روی چندتا خط نوشته خوب به این نامه نگاه کن دست خط ِ سرنوشته
بُرو ای رفتنی من لحظه هاتو نده از دست من ِ آشناترینت دیگه فردا یه غریبه ست این قراره روزگاره تو یه آرزو بمونی جون ِ دل کندن ندارم تو برو شاید بتونی