ستاره ای به چشم من در آسمان هستیم سیه شود بدون تو پناهگاه مستیم خدا شدی . صدا شدی . بهار با صفا شدی تویی که چون مقدسی . حضور آشنا شدی یه دل و یه عاشق و یه همزبون دو تا دست گرم و قلب مهربون شده آرزوی روزگار من به خدا این شده انتظار من دل من چیز زیادی نمیخواد به خدا فقط یه آشیون میخواد یه دل عاشق و مهربون میخواد یه شب از شبای عمرم تو رو از خدا میگیرم [