یه عمره روزا به شب میرسه
جون داره کم کم به لب میرسه
من که به عشق تو دل بسته ام
از این همه فاصله خسته ام
خوب من بیش از این فرصت تدبیر نیست
قلب من عاشقه بیا هنوز دیر نیست
بر نچین سفره ی عشقو که ای وای من
از محبت هنوز چشم و دلم سیر نیست
غرور بی جای تو سکوت سنگین من به غیر از آزار نیست
زمان که از حد گذشت غنچه که پژمرده شد
رقبت دیدار نیست
خوب من بیش از این فرصت تدبیر نیست
قلب من عاشقه بیا هنوز دیر نیست
بر نچین سفره ی عشقو که ای وای من
از محبت هنوز چشم و دلم سیر نیست
یه عمره روزا به شب میرسه
جون داره کم کم به لب میرسه
من که به عشق تو دل بسته ام
از این همه فاصله خسته ام
خوب من بیش از این فرصت تدبیر نیست
قلب من عاشقه بیا هنوز دیر نیست
بر نچین سفره ی عشقو که ای وای من
از محبت هنوز چشم و دلم سیر نیست
ارسال از vahid