من همونم که به اشکت ، دل سپرد و با تو بارید اون که با برق چشات سوخت ، تو رو بین شعله ها دید آب و آتیش پیش چشمات ، واسه من فرقی نداره چشم تو هر دوی اون هاست ، می سوزونه و می باره
یادته تو اون شب های که دلت شکستنی بود اون شب ها که دل خوشی ها دیگه دل نبستنی بود ، دیگه دل نبستنی بود
اون شب های بی صدایی ، من به داد تو رسیدم نمی دونی نمی دونی ، تو رو تو چه حالی دیدم ، تو رو تو چه حالی دیدم رنگ و بوی غم نگیر ، دلو دست کم نگیر هرچی هست زیر سر همین دله رنگ و بوی غم نگیر ، دلو دست کم نگیر هرچی هست زیر سر همین دله
با تو موندم ، از تو خوندم که نگی کسی نمونده که نگی کسی تو غربت ، واسه تو چیزی نخونده حالا ماییم و یه جاده ، که میون ما و خونه است بین رفتن و رسیدن ، همه حرف ها بهونه است رنگ و بوی غم نگیر ، دلو دست کم نگیر هرچی هست زیر سر همین دله رنگ و بوی غم نگیر ، دلو دست کم نگیر هرچی هست زیر سر همین دله