Lyrics of afsane barghha Elahe
در دشت بی پایان و خاموشی
من تک درخت خشک و زردم
از خاطر عالم فراموشی
من یادگار باغ دردم
نفرین بر سرگذشتم
که از آن پژمرده گشتم
هر برگ من افسانه ای دارد
غمها و شادی ها
هر دم به یاد آرد
اشک شبها
بر دامانم بارد
دیدارم شادی آرد
رنگی از غم ندارد
خوش باشد این دنیای خاموشم
شد قطره باران آویزه گوشم
از دل با شادی خیزد خروشم