Lyrics of afsane zendegi Kooros Sarhang Zadeh
ای زندگی در چشم من همچون سرابی
تو افسونی افسانه سازی
چو آرزو نقش بر آبی
ای زندگی افسانه ئی خواب و خیالی
نه در دلم صبر و قراری
نه سوی او راه وصالی
چه هستی ندانم , بلائی به جانم
که در زندگی چون طایر سرگشته ئی بی آشیانم
چه هستی ندانم , بلائی به جانم
که در زندگی چون طایر سرگشته ئی بی آشیانم
گرفتار عشقم به اشک و به آهم
هستی گواهم من بی گناهم
سوز غم از جانانه ئی دارم به جانم
گویم اگر این ماجرا سوزد زبانم
گرفتار عشقم به اشک و به آهم
هستی گواهم من بی گناهم
سوز غم از جانانه ئی دارم به جانم
گویم اگر این ماجرا سوزد زبانم
تو ای زندگانی چه هستی چه هستی
که جام دلم را شکستی شکستی
ای زندگی در چشم من همچون سرابی
تو افسونی افسانه سازی
چو آرزو نقش بر آبی
ای زندگی افسانه ئی خواب و خیالی
نه در دلم صبر و قراری
نه سوی او راه وصالی