نوروز چند سال پیش بود توی تهرون قشنگ لباسای رنگوارنگ ادمای شوخ و شنگ یادته کنار هفت سین می نشستیم ما باهم تو دلامون وای چه عهدا که می بستیم برهم عمو نوروز برامون عیدی بیار حاجی فیروز شادی و خنده بیار
توی ایوون قدیمی بچه ها بازی می کردن قلبای بزرگترا رو پر از شادی می کردن قصه عاشقی قدیم فارسی رو می گفتن صحبت از خستگی شنبه ناراضی می کردن
توی ایرون دیگه حتی برامون جایی نمونده اما قلبامون هنوز ایرونی مونده پس بیا تا دوباره یاد بچگی کنیم همه روزامونو مثل نوروز کنیم عمو نوروز برامون عیدی بیار حاجی فیروز شادی و خنده بیار بیا تا دوباره با هم بخونیم مثل اینکه هنوزم تو ایرونیم
توی ایرون دیگه حتی برامون جایی نمونده اما قلبامون هنوز ایرونی مونده پس بیا تا دوباره یاد بچگی کنیم همه روزامونو مثل نوروز کنیم عمو نوروز برامون عیدی بیار حاجی فیروز شادی و خنده بیار بیا تا دوباره با هم بخونیم مثل اینکه هنوزم تو ایرونیم