رسمه تو عاشقا که لای قرآن همیشه یه بوته یاس میزارن
خدا بشون پسر بده اسمش رو عباس می زارن
گل احساس عشق عباس
با اسم کربلا اتش سراغ از لبایتشنه و بی جون می گیره
کسی که عاشقه به یاد مشک پاره میمیره
دلنوازه چاره سازه
{دکلمه} عاشقی را وسعت احساس درمان می کند زخم ها را اشک عطر یاس در مان می کند آی مردم در مطب های حسین فاطمه درد هی سخت را عباس درمان میکند {پایان دکلمه}
امیر علقمه به چشمای زخمی بعد دست بریدتون قسم
تا اسمتون می شنوم نفس می گیره نفسم
یه دل آور مثل حیدر
ادب مرامته یه دریا آب تو کربلا ولی تو تشنه جون دادی