ای آتشین لاله ای آتشین لاله ، چون روی یاری بر آن دل خونین ، داغ که داری داغ که داری ساغر بود پر می ساغر بود پر می ، در روزگارت یا بی نوا چون من ، در روزگاری در روزگاری
بخت اگر به کام تو بود از چه خون به جام تو بود به نوبهاران
خنده گر گناه تو بود داغ دل ، گواه تو بود به عشق یاران
دل تو خونین لب تو خندان دلداده یا دلبری
ز روی لیلی ز قلب مجنون خندان و خونین تری
من هم از شراب محبت ، چون تو باده نوشم جان و دل در آتش ، ولیکن لاله سان خموشم
**********
دارم دلی خونین دارم دلی خونین ، بی لاله رویی افتاده چون اشکم ، در خاک کویی در خاک کویی جویی ز خون رانم جویی ز خون رانم ، از دیده ، بی او چون لاله ای بینم ، بر طرف جویی بر طرف جویی
خیزد از جگر ناله ی من دور از آتشین لاله ی من به نوبهاران
دور از آن مه غنچه دهن روز و شب بود دیده ی من ستاره باران
فتادم از پا به ناتوانی چون سایه در کوی او صبا پیامی به مهربانی از من ببر سوی او کاتشین عذار تو ای گل برده صبر و هوشم جان و دل در آتش ولیکن لاله سان خموشم