خیلی وقته که می خوام حرف بزنم با شما ! قفل این سکوتو یکبار بشکنم با شما ! اما بس که عاشق دل من با شما خیلی سخته واسه من حرف زدن با شما !
از کجا شروع کنم با این همه گفتنی نمی خوام زود بشکنه این فرصت شکستنی آخه می دونی چیه , خدای من چطور بگم وقتی چشمام تو چشم شما می افته آب میشم
خیلی وقته که می خوام حرف بزنم با شما ! قفل این سکوتو یکبار بشکنم با شما ! اما بس که عاشق دل من با شما خیلی سخته واسه من حرف زدن با شما !
خیلی وقته که می خوام حرف بزنم با شما ! قفل این سکوتو یکبار بشکنم با شما ! اما بس که عاشق دل من با شما خیلی سخته واسه من حرف زدن با شما !
یه شبی تو خلوت حیاط گل نشسته بودین مثل یک دوبیتی مست ! چشماتونو بسته بودین اون طرف صدای آب و این طرف شمع و گل یاس نم باغ رو گونه هاتون مثل قطره های الماس ! اومدم پیش شما تا چند کلام حرف بزنم هر چی کردم روم نشد شرم حضور و بشکنم
خیلی وقته که می خوام حرف بزنم با شما ! قفل این سکوتو یکبار بشکنم با شما ! اما بس که عاشق دل من با شما خیلی سخته واسه من حرف زدن با شما !
خیلی وقته که می خوام حرف بزنم با شما ! قفل این سکوتو یکبار بشکنم با شما ! اما بس که عاشق دل من با شما خیلی سخته واسه من حرف زدن با شما !