{دکلمه} رو لبات قصه عشقهتو چشات نور امیده توی دست مهربونت رو گونه های جَوونت پر از مهر پر از لطف پر از مژده و نویده
رو لبات قصه عشقه تو چشات نور امیده توی دست مهربونت رو گونه های جوونت پر از مهر پر از لطف پر از مژده و نویده رو لبات قصه عشقه تو چشات نور امیده توی دست مهربونت رو گونه های جوونت پر از مهر پر از لطف پر از مژده و نویده
مژده اومدنت به خونه میده مژده رونق آشیونه میده مژده دیدن تو بودن با تو با تو بودن با تو بودن ، با تو بودن همه امیدمه با تو بودن همه نیازمه نیازمه آه ه
دوست دارم من هر جا که هستم با تو باشم با تو باشم اگه هوشم اگه مستم با تو باشم با تو باشم دوست دارم با تو باشم ، با تو بمیرم
رو لبات قصه عشقه تو چشات نور امیده توی دست مهربونت رو گونه های جوونت پر از مهر پر از لطف پر از مژده و نویده رو لبات قصه عشقه تو چشات نور امیده توی دست مهربونت رو گونه های جوونت پر از مهر پر از لطف پر از مژده و نویده